×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
بهائی ستیزی در زمان پهلوی
1390/08/23
 

 

بهائی ستیزی در زمان پهلوی:

 

 
 

 

گروه تاریخ رجانیوز: آنچه در پی می آید متن کامل مصاحبه ای است که نشریه یادآور در ویژه نامه گروهک فرقان خود با آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی داشته است و ما آن را به مناسبت سوم خرداد، سالروز اعدام اکبر گودرزی، بازنشر می کنیم:

 

 
 

 

... اما خاطره دومي كه دارم و شنيدني است، اين است كه در يك مورد خود من واسطه فدائيان اسلام و مرحوم آيت‌الله بروجردي شدم. در جريان مبارزه‌اي كه مرحوم آقاي فلسفي به پشتوانه مرحوم آيت‌الله بروجردي و با چراغ سبز شاه با بهائيت شروع كرده بود، آقاي واحدي به قم آمد و گفت: «ما با مبارزه با بهائيت به عنوان يك فرقه ضاله موافقيم، منتهي معتقديم شاه نبايد ميداندار مبارزه با بهائيت شود. قطعاً‌ شاه در اين مسئله صداقت ندارد و از آنجا كه بهائيان با كانون‌هاي خارجي ارتباط دارند، آنها با فشار بر شاه موجب مي‌شوند كه عقب‌نشيني كند. آقاي فلسفي بايد كفه مبارزه با بهائيت را به طرف آقاي بروجردي سنگين‌تر كند.» البته ايشان هم عملاً‌ همين كار را كرد و در سخنراني‌هاي خود، بيشتر بر حمايت آقاي بروجردي و نامه‌هائي كه ايشان به او نوشته بود، تكيه مي‌كرد.

 

 

 

همان ‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد، در اواسط كار، شاه به آقاي فلسفي پيغام داد كه صحبت درباره بهائيت را قطع كند و ايشان هم گفته بود كه: «اين كار را نمي‌كنم و اگر مانع شويد، ديگر منبر نمي‌روم.» و يك حالت افسردگي و ناراحتي شديد براي آقاي فلسفي پيش آمد. واحدي مي‌گفت: «ما در تهران با آقاي فلسفي تماس گرفتيم و ايشان به‌قدري بي‌حوصله و افسرده بود كه نتوانست با ما صحبت كند.» به هرحال در اين ملاقات واحدي به من گفت: «حالا كه شاه و دربار از مبارزه با بهائيت عقب كشيده، بهترين فرصت است كه اين مبارزه با نام آيت‌الله بروجردي به عنوان رئيس مسلمين و مرجع اعلاي شيعه ادامه پيدا كند. ما با آقاي بروجردي رابطه حسنه‌اي داريم و برخلاف تصور همه، ايشان تا به حال دوبار توسط آقاي بدلا براي ما پول فرستاده، منتهي تماس مستقيم را به صلاح آقاي بروجردي نمي‌‌دانيم و معتقديم ايشان بايد حفظ شود و اگر با ما تماس مستقيم بگيرد، شايد عليه ايشان جوسازي شود.» و از من خواست توسط پدرم به آيت‌الله بروجردي پيغام بدهم كه: «اگر دستور مي‌دهند عليه بهائيت مقاله بنويسيم، اين كار را مي‌كنيم، اگر بايد سخنراني كنيم، اين كار را خواهيم كرد و اگر دستور بدهند كه سران اين فرقه ضاله و كساني كه در حكومت از اينها حمايت مي‌كنند، از سر راه برداريم، اين كار را خواهيم كرد، اگر هم دستور بدهيد سكوت كنيم، اين كار را خواهيم كرد. ما مي‌خواهيم كاري كنيم كه اين جريان به نام آقاي بروجردي تمام شود.» من اين حرف را به پدرم منتقل كردم، ولي از جوابي كه آقاي بروجردي دادند، بي‌اطلاعم. چون مرحوم آقاي بروجردي تظاهر به ارتباط با فدائيان اسلام نمي‌كردند. بعدها فهميدم كه از طريق آقاي بدلا پيغام داده بودند كه از ادامه مبارزه مأيوسند، چون در آغاز تصور مي‌كردند كه دستگاه هم از اين قضيه حمايت خواهد كرد....

 

 
کد خبر:90375 - تاريخ

 

نظر خود را بنویسید