×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
پاسخی به مقاله حسن بهگر درباره بهائیان و لائیسیته
1398/02/10
 
دوست عزیز جناب حسن بهگر دوباره ملاحظه فرمایند
 
جناب بهگر عزیزم، با درود و آرزوی شادی حقیقی برای شما، دیروز مقالۀ شما را تحت عنوان «سیاست بد است و مذهب خوب است؟» در اینجا //www.tribunezamaneh.com/archives/192687 خواندم. قسمتی از مقالۀ شما- که در پاسخ به سه مقاله بود- در پاسخ به مقالۀ بنده بود که قبلاً در اینجا منتشر شده بود:
 
این برادر حقیرتان از پاسخ مفصّل به ایرادها و سوءِ برداشت ها برمبنای نقل قول های ناقصی که از مقالۀ بنده آورده اید می گذرم زیرا با مقایسۀ دوبارۀ مقالۀ حقیر و مقالۀ خودتان خود متوجّه می شوید و مضافاً شرط دوستی نیست که در پروسه ای اُفتیم که برای مدّتی مقاله در پاسخ به یکدیگر بنویسیم و از اصلِ حقایق دور شویم.
 
اصل سؤال شما دربارۀ دخالت یا عدمِ دخالت بهائیان در سیاست بود. دوست عزیزم بنده سعی کردم منابعی مهمّ در جواب همین سؤال شما ارائه دهم و خواهش کردم با مطالعۀ آنها وجوه مختلف موضوع را بررسی محقّقانه و منصفانه بفرمایید تا کم و کیف نظرِ دیانت بهائی را در این خصوص متوجّه شوید. امّا نمی دانم شما عزیز چرا چنین نوشته اید:
 
«آقای صبوری مرا رجوع داده اند به برخی منابع مذهبی بهائیّت ولی درمورد اصل جدائی دین از سیاست یعنی لائیسیته سخنی نمی گویند بلکه اصرار به تبلیغ دینی خود دارند و مدّعی هستند عبدالبهأ در رسالۀ مَدَنیّه "برای اوّلین بار از دموکراسی سیاسی سخن گفت که برای ایران و ایرانیان تازگی داشت. او از توسعه و داشتن حقوق برابر سیاسی و دموکراسی سخن گفت."»
 
حال آن که جملۀ «برای اوّلین بار...» در مقالۀ حقیر نیست و در مقالۀ دیگری از نویسندۀ دیگری است که خودتان در مقاله تان به آن اشاره کرده اید! و ای کاش به رسالۀ مَدَنیّه رجوع شود تا اهمّیّتِ این رساله معلوم گردد. همچنین فرموده اید بنده «درمورد اصل جدائی دین از سیاست یعنی لائیسیته سخنی نمی گویند بلکه اصرار به تبلیغ دینی خود» دارم! جناب بهگر عزیزم، بنده دقیقاً منابعی را خدمتتان معرّفی کردم که وجوه مختلف پاسخ به سؤال شما را در بردارد. دوست عزیز من آیا در فضائی دموکراتیک که آن عزیز به دنبال آن هستید، معرّفیِ منابعی برای مطالعه «اِصرارِ در تبلیغ دینی» است؟! اگر این طور است آیا شما تبلیغ لائیسیته می فرمایید؟! چرا نباید شما و سایر عزیزان هموطن، خود به چشم خود آثار و منابع اصلی بهائی را مطالعه و بررسی فرمایند؟! از اینها گذشته بر فرض که شما معرفی منابع را تبلیغ بدانید، مگر از شرایط آزادی عقیده در دموکراسی، تبلیغ همان عقیده با رعایت قانون نیست؟
 
در مقاله تان مطالبی را به بهائیان نسبت داده اید که صحیح نیست. و علّت آن هم این است که به منابعِ تقدیمی مراجعه نفرمودید. به دلیل مَحَبّتی که به آن عزیز- که مدافع حقوق اقلیّت های مذهبی از جمله بهائیان هم هستید- دارم از پاسخ به یک یک آنها می گذرم و همان طور که عرض کردم تمنّا دارم منابع مزبور را سَرِ فرصت و با حوصله و منصفانه و عمیق مطالعه و بررسی فرمایید تا ملاحظه فرمایید پاسختان صریحاً داده شده است.
 
از آنجا که احتمال می دهم مطالعۀ همۀ منابع را مایل نباشید و یا فرصت نکنید، تقاضا و تمنّا دارد برای شروع تحقیقاتتان فقط و فقط پیام بسیار بسیار بسیار مهمِّ مرکزِ جهانی بهائی، بیتُ العَدلِ اَعظم، را خطاب به بهائیان ایران مورّخ ١ شَهرُالعَلاء ١٦٩ بدیع مطابق با ١٢ اسفند ١٣٩١ و ۲مارچ ۲۰۱۳، در این آدرس: //www.payamha-iran.org/node/78 مطالعه فرمایید. پاراگراف آغازین پیام مزبور چنین است:
 
 
«دوستان عزیز و محبوب،ظلم و ستمی که جامعۀ مُمتَحَن و غَیورِ اِسمِ اَعظم [منظور بهائیان اند] در سرزمینِ مقدّس ایران در طیّ سی و چهار سال گذشته با آن مواجه بوده دنبالۀ حملاتی است که در تاریخ صد و شصت و نه سالۀ آیین بهائی همواره با شدّتی کم تر یا بیش تر ادامه داشته است. بر خلاف انتظار کسانی که مصمّم بر تضعیف جمع پیروان حضرت بَهاءُالله در زادگاهِ آیینِ مقدّسش می‌باشند، دسیسه‌های دشمنان بِالمَآل موجبِ تقویتِ روحِ ایمانِ اَحبّا [بهائیان] و تحکیمِ بنیانِ جامعه شده است. ایرانیانِ گرامی که خود قربانیِ مَظالمِ فراوانند نه تنها بر بی‌عدالتی‌های وارده بر بهائیان واقفند بلکه در خدمات خالصانه و مستمرّ این جامعه نیرویی سازنده در جهت تغییر و احیایِ ایران عزیز مشاهده می‌کنند. با افزایش احساس هم‌دردی ملّت نسبت به هم‌وطنان بهائیِ خود، ندایِ مردمِ شریفِ آن سرزمین برای رفعِ موانعی که شما را از مشارکت در عرصه‌های مختلفِ حیاتِ اجتماع باز می‌دارد بلندتر می‌شود. پس جای تعجّب نیست اگر سؤالات مربوط به موضع بهائیان نسبت به امور سیاسی اهمّیّت بیش تری ‌بیابد.»
 
دوست عزیزم، به «شرافتِ انسانی» قَسَم که آنچه تقدیم شد از سَرِ دوستی و مَحَبَّت و کشفِ حقایق از منابع اصلیِ بهائی است و امیدوارم خواهش بنده را از صمیم قلب بپذیرید. برای آن که مشغولیّتِ ذهنتان را از آنچه در مقاله هایتان نگرانش هستید رفع کرده باشم، بیان حضرت بَهاءُالله را می آورم که خطاب به بهائیان فرموده اند:
 
«لِسان را به سَبّ و لَعنِ [دشنام و لعن و نفرینِ] اَحَدی ميالائيد و چشم را از آنچه لايقنيست حفظ نمائيد. آنچه را دارائيد بنُمائيد، اگر مقبول افتاد مقصودْ حاصلْو اِلّا تَعَرُّض باطل... سببِ حُزن مشويد تا چه رسد به فساد و نزاع. اميد هستدر ظِلِّ سِدرۀ عنايتِ اِلهیتربيت شويد وَ بِمَا اَرَادَهُ اللّهُ [و به آنچه که خداوند اِراده فرمود] عامل گرديد. همه اَوراقِ يک شَجريد [برگ های یک درخت] و قطرههای يک بَحر.» و «ای اَهلِ بَها [بهائیان] با جميعِ اهلِ عالَم به رَوح و رَيحان [شادمانی و آسودگی] معاشرت نمائيد. اگر نزدِ شماکلمه يا جوهريست که دونِ شما [غیرِ شما] از آن محرومْ به لِسانِ مَحَبَّت و شَفَقَت اِلقا نمائيد؛ اگرقبول شد و اثر نمود، مقصدْ حاصلْ و الّا او را به او گذاريد و دربارۀ او دعانمائيد نه جفا.» (گلزار تعالیم بهائی، صص: 150 و 471)
 
دوست و برادر هم میهنم، حال چه خواهش و تمنّایِ حقیر را قبول فرمایید و چه نفرمایید، بنده با عدمِ لیاقت هم برای خودم و هم برای شما و هم برای همۀ جهانیان دعا می خوانم که همه مان به آنچه سزوار مَحَبَّت و انسانیّتِ حقیقی و وسعتِ نظر و بُردباری است مُزیّن شویم تا در نتیجۀ آن، حقایق را بهتر دریابیم زیرا در فضای مَحَبَّت و بُردباری و انسانیّت و با وسعتِ نظر است که علی رغمِ اَفکار و عقاید متفاوت می توان از حقایق صحبت کرد و مشورت نمود و آنها را دریافت. از جمله دعاهای بهائی که می خوانم، قسمتی از آن چنین است:
 
«... خداوندا ما را از هرقيدی آزاد فرما و به جهانِ نامَحدودِ خويش دلالت کن؛ خداونداعنايتی فرما که تو را بشناسيم و عاشقِ جَمالِ تو باشيم؛ جويایِ شمسِ حقيقتباشيم از هر اُفُقی طالع شود؛ طالبِ رائحۀ طيّبۀ باشيم از هر گُلی انتشاريابد. خداوندا ما را از عالَمِ محدود نجات ده و به جهانِ نامحدود خويشرسان تا در سبيلِ تو سلوک نمائيم جستجویِ تو نمائيم و مشاهدۀ جَمال و کَمالتو کنيم...» (مجموعه مناجات های حضرت عبدُالبَهاء، نشر آلمان، ص 337)
قربانتان
حامد صبوری

10 اردیبهشت 1398 

نظر خود را بنویسید