×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
شعر طنز
1387/10/10

ولوله در شهر ۱


اصولاً یكی از روشهای نا جوانمردانه كه نشان از ضعف صاحبان آن و تهی بودن ادعايشان از منطق و دلیل محكم دارد، دادن نسبت های نادرست و ناروا ودروغ به گروهها واقليت هاي سیاسی و مذهبی یا افرادي بوده است كه با ايشان دشمني داشته اند. ايشان با هرفرد يا گروهي كه مخالف بودند وقصد خراب كردن وجهه اورا در نظر مردم داشتند، شخص مورد نظر را به گروهي كه بحق يا ناحق درنظراكثريت جامعه مردود محسوب مي شدند، نسبت مي دادند. ازجملهء اين موارد، نسبت دادن مخالفان به بی دیني یا بابی یا بهائی بودن، بوده است تا بدین وسیله به هدف خود برسند.

شعر طنز زیر كه از كتاب باغ بهشت اثر اشرف الدّین حسینی، مدیر روزنامه نسیم شمال، گرفته شده، نمونه ای از رواج بكار گیری این روش در مورد هر فردی است كه به نوعی، قصد احیاء و آبادانی و ایجاد روشنفكری در میان مردم ایران را داشته است و امروزه نیزبه شكلي ديگر با بكار گیری همین روش و نسبت دادن بهائیان به صهیونیسم و كمونیسم و رژیم پهلوی، همان منظور را دنبال می كنندتا مانع گرایش مردم به سوی تعالیم دیانت بهائی ودر نتیجه ترویج افكار روشنفكری و آبادانی ایران شوند.

گیلا باقر، بلی آقا
چه خبر، هیچ آقا
چیست این غلغله ها، غلغل نی پیچ آقا
تازگی حاجی بلال آمده از شهر حلب، حرفها می زند از فرقه مشروطه طلب
پس یقین آن.....بی دین عملش قلابیست، ایّهاالنّاس بگیرید كه ملعون بابیست
خبر تازه دگر چیست در این گوشه كنار، یارو امروز چه می گفت میان بازار
جان آقا سخن از نشر معارف می گفت، نقل مشروطه و از خرج و مصارف می گفت
پس یقین آن.....بی دین عملش قلابیست، ایّهاالنّاس بگیرید كه یارو بابیست
پسر كوچك دكتر ز فرنگ آمده است، بلی آقا آمده با علم و زرنگ آمده است
به چه شكل آمده بر گو بمن از راه وفا، خاك عالم بسرم ساج بسر چكمه بپا
پس یقین آن..... بی دین عملش قلابیست، ایّهاالنّاس بگیرید كه آنهم بابیست
كربلا باقر بگفت مشدی حسین بقّال، كاغذی بود كه می خواند به صد استعجال
جان آقا چه بگویم كه چها می دانند، روزنامه است تمام كسبه می خوانند
پس یقین آن.... بی دین عملش قلابیست، ایّهاالنّاس بگیرید كه یارو بابیست
گیلا باقر، علی آقا ولد ملّا علی، تازگی آمده از لندن و پاریس، بلی
جان آقا چه بگویم سخن زیر جلی، تازه دیشب ز فرنگ آمده با یك فكلی
پس یقین آن... بی دین عملش قلابیست، ایّهالنّاس بگیرید كه آنهم بابیست
حسین آقای معمم به سرش دستار است یا كه برداشته عمامه، فرنگی وار است
جان آقا چه دهم شرح كه حالش زار است، كله اش یك وجب و در یخه اش زنار است
پس یقین آن... بیدین عملش قلابیست، ایۀهاالنۀاس بگیرید كه یارو بابیست
جعفر آقا پسر حاجی تقی كارش چیست، می رود مدرسه تازه و گفتارش چیست
جان آقا به سخن از علم و ریاضی دارد شكوه بسیار ز آخوند و ز قاضی دارد
پس یقین آن..... بی دین عملش قلابیست ایّهاالنّاس بگیرید كه آنهم بابیست
شیخ عطّار چه می گفت با آملا حسن، كه حسن جست و معلّق زد و بگسست رسن
جان آقا بحسن شیخ فقیر محزون، گفت كو مجلس و مشروطه و عدل و قانون
پس یقین آن.... بی دین عملش قلابیست ایّهاالنّاس بگیرید كه آن هم بابیست
یارو از مسكو و تفلیس چه سوغات آورد، جان آقا دو دوجین تلخی اوقات آورد
صحبتش چیست به هر مزبله و ویرانه، سخنش مدرسه و علم و قرائت خانه
پس یقین آن... بی دین عملش قلابیست

 


 

نظر خود را بنویسید