×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
ولوله در شهر ۱ولوله در شهر ۲ولوله در شهر ۳طلوع عشق
نگاشته هادیدگاه هانکته ها
آثار بنیانگذاران دیانت بهائیپیام های بیت العدل اعظمگزارش ها و بیانیه هاآثار نویسندگان بهائی

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twitter
×
ولوله در شهر - شمارۀ اولولوله در شهر - شمارۀ دومولوله در شهر - شمارۀ سومطلوع عشق
سایت "بهائیان ایران" سایت رسمی جامعۀ بهائی ایرانگلچین پیام های بیت العدل اعظمسرویس خبری جامعۀ بهائیعالم بهائی: جامعۀ جهانی بهائیزندگی حضرت بهاءاللهکتابخانۀ بهائیعهد و میثاقآئین بهائیدنیای بهائینقطه نظرنگاهکسروی و کتاب «بهائی گری»پروژه های بهائیسایت جامعۀ جهانی بهائیسایت ضیافت نوزده روزهتلویزیون نوینرادیو پیام دوستسایت تعلیم و تربیتسایت ازدواج بهائی
ردّیّه های امثال جام جم درآینۀ خطابات حضرت عبدالبهاء
1387/10/10

ولوله در شهر ۱


هُو اللّه
از بدایت عالم تا امروز هر وقت ندای الهی بلند شد ندای شیطان هم بلند شد * زیرا همیشه ظلمت می خواهد مقاومت نور کند ظلم می خواهد مقاومت عدل نماید جهل می خواهد مقاومت علم نماید * این عادت مستمرّه اهل این جهانست * ملاحظه کنید در زمان موسی فرعونی بود مقاومت می کرد تا نورانیّت حضرت موسی را از انتشار منع کند * در زمان حضرت مسیح قیافا و حنّا رؤسای مذهب یهود بودند * اینها بنهایت قوّت مقاومت حضرت مسیح می کردند و افتراهائی چند به حضرت نوشتند و انتشار دادند * حتّی مجمع فریسیان حکم بر قتل مسیح داد که این شخص مسیخ است استغفر اللّه گمراه است استغفر اللّه بی پدر مشروعست چیز هائی که نمی خواهم برزبان بیاورم و در بین جمیع یهود شرق این مفتریات را انتشار می دادند و مقصدشان اینکه نورانیّت مسیح را منع کنند *

و همچنین در زمان محمّد علمای قریش خواستند نورانیّت حضرت محمّد را از انتشار منع کنند * جمیع فتوی بر قتل او دادند و نهایت اذیّت را بر او وارد آوردند و بقوّه شمشیر خواستند آن بنیان عظیم را هدم نمایند * آیا هیچ یک توانستند مقاومت نمایند عاقبت مغلوب شدند و نورانیّت امر الهی آفاق را احاطه کرد * جمیع شان مانند اردوی شکست خورده از میدان در رفتند کلمة اللّه نافذ شد شریعت اللّه منتشرگشت تعالیم الهیّه آفاق را احاطه کرد نفوسی که در ظلّ حق بودند مثل ستاره از افق سعادت کبری درخشیدند *

حال هم باز همان دستگاه است * جمعی نادان که خود را بدین نسبت می دهند می خواهند نورانیّت بهاء اللّه را منع کنند مقاومت امر اللّه نمایند تا آفاق را از این اشراق محروم نمایند * چونکه برهانی ندارند به افتراء دست زنند زیرا عادت مردم نادان چنین است * وقتی که برهان ندارند شمشیرشان افتراست و الّا اگر برهان داشته باشند به آن مهاجمه نمی نمودند صحبت می کردند بدگوئی نمی نمودند کلام رذیل بر قلم و زبان نمی راندند مثل مرد میدان بیان برهان می کردند * ما با آنها نزاع و جدالی نداریم بدگوئی از آنها نمی کنیم حقیقت حال آنها و سوء سیرت آنان را بیان نمی کنیم به برهان لب گشائیم * می گوئیم برهان ما اینست اگر شما در مقابل برهان ما برهانی دارید بنمائید * امّا آنها ابداً نزدیک نمی آیند زبان به افتراء گشایند و در جرائد مرقوم می دارند که این بهائیان چنین و چنانند چنانکه فریسیان در حق حوّاریین می گفتند هر چه از قلمشان جاری شود می نویسند *

وقتیکه شما ملاحظه کنید چنین اوراقی منتشر شد ابداً مکدّر نشوید به کمال قوّت به موجب تعالیم بهاء اللّه عمل نمائید اعتنائی نکنید همین نفوس سبب می شوند که کلمة اللّه بین خلق منتشر می شود * البته نفوسی که منصفند فحص می کنند تحقیق و تدقیق می کنند همان فحص و تدقیق سبب هدایت آنها می شود * مثل اینست که کسی بگوید در فلان اطاق شمعی است خاموش * بعد شخص سامع فحص کند ببیند روشن است * می شنود در فلان باغ درختانی زرد برگ شکسته شاخ تلخ ثمر است و گلها بد بو زنهار نزدیک او نروید * لابد نفوسی که منصفند با این قناعت نمی کنند بلکه می گویند می رویم می بینیم و تحرّی حقیقت می نمائیم *چون فحص و تحقیق نمایند می بینند درختهای باغ در نهایت اعتدالست ساقها در نهایت راستی برگها در نهایت سبزی شکوفه ها در نهایت معطّری میوه ها در نهایت حلاوت گلها در نهایت طراوت * پس میگوید الحمد للّه آن بدگو سبب شد که من به این باغ راه یافتم سبب هدایت من شد * این بدگویان چنین اند سبب می شوند که مردم تفحّص می کنند *

در زمان مسیح کتبی که در مذهب مسیح تألیف کردند افتراهائی که به مسیح زدند کذبهائی که در حق حوّاریین گفتند آیا هیچ اثری داشت * کتب که فلاسفه آن زمان ردّ به مسیح نوشتند آیا هیچ ضرری رسانید * بلکه جمیع آن کتب سبب ترویج شد زیرا ذکر مسیح را مردم شنیدند به تفحّص و تجسّس آمدند و هدایت یافتند * ما نمی خواهیم در حق این نفوس حرفی بزنیم ما بد نمی گوئیم بلکه همین قدر می گوئیم این مفتریات ابداً عظمی ندارد * این مفتریات بمنزله ابر است که حجاب آفتاب گردد * ابر هر قدر کثیف باشد اشعه آفتاب عاقبت او را متلاشی می نماید و محو می کند * انوار آفتاب حقیقت را هیچ ابری حجاب نشود نسیم گلستان الهی را هیچ سدّی مانع نگردد باران آسمانی را هیچ حائلی حاجز نشود * از این کلام مرادم اینست که وقتی که کتابهای افتراء منتشرشود و در جرائد مفتریات نوشته گردد شما محزون نشوید بلکه بدانید که این سبب قوّت امر اللّه است * زیرا درخت بی بار را کسی سنگ نزند چراغ خاموش را کسی تعرّض ننماید آنچه واقع شود همان سبب قوّت امراللّه است نظیر آنکه از پیش گذشت *
در زمان موسی نگاه کنید غرور فرعون بنی اسرائیل را مدد و عون بود * هر چند آن ظالم اعلان کرد که موسی قاتل است لهذا باید قصاص گردد ولی این قوّت تأثیری نداشت * فریاد کرد که این موسی و هارون هر دو مفسدند می خواهند دین مبین شما را بهم زنند و در مملکت اختلاف و فساد اندازند لهذا اهلاک و اعدام آنها لازمست (ان هذان لساحران یریدان ان یبدّلا دینکم بسحر هما و یذهبا بطریقتکم المثلی) ابداً تأثیر نکرد بلکه نور موسی درخشید شریعتش منتشر شد نورانیّت تجلّی سینا احاطه کرد * و همچنین فریسیان وقتی فریاد بر آوردند که مسیح استغفر اللّه مسیخ است زیرا سبت را شکسته شریعة اللّه را منسوخ کرده طلاق را حرام نموده تعدد نساء را منع کرده مقصدش هدم قدس الاقداس است خرابی بیت اللّه است * وا ویلا وا دینا وا مذهبا فریاد بر آوردند که بدار زنید بدار زنید * این اعتراضات آنها هیچ اثری نداشت صبح مسیح طلوع نمود نفثات روح القدس در جمیع عالم تأثیر کرد همه اقوام مختلفه را متّحد نمود *

مقصد اینست که از مفتریات قوم و کذب و مجادله آنها هیچ فتوری به امر اللّه وارد نمی آید بلکه سبب علوّ امر اللّه است و دلیل بر آن است که اگر امر عادی بود کسی تعرّضی بر آن نمی نمود * امر هر قدر عظیم تر است دشمنش بیشتر است * لهذا ما باید در نهایت ثبوت و رسوخ بموجب تعالیم بهاء اللّه عمل نمائیم مرحبا *[i] 


 


[i] نطق حضرت عبدالبهاء ٢٨ ذی قعده ١٣٢٩ در منزل — در پاریس ١٩ نوامبر ١٩١١ — خطابات مبارکه جلد 1 ص 186.

مقاله قبلی

مقاله بعدی

نظر خود را بنویسید